آخرین مطالب پيوندها
نويسندگان
|
کد لوگوی ما
بارش یامهدی
چشمت به غمزه ما را ....مست و خراب کرده
خاک وجودمان را لبریز آب کرده
یک روز عهد بستم روز دگر شکستم
چشم ات برای این جرم ما را عذاب کرده
جمعه سر نمازم کردم تو را دعایی
از جاده ی مه آلود باشد که باز آیی
باز آ که دست های عشاق خسته تر شد
از دست این جدایی دل ها شکسته تر شد
سلام ای که به تو گریه می کنم شب ها
خلاصه همه حرف ها و مطلب ها
خدا اجازه به شب داده با این شرط
که صبح سجده بیارند بر تو کوکب ها
چگونه وصف کنم انتظار آقارا ؟
توان گفتنشان نیست این مرکب ها
ز پشت ابر برون آ ، بتاب بر دنیا
که کنج لانه تو کز کنند عقرب ها
غزل تمام شد و باز آخرش خالیست
در انتظار تو هستند این مخاطب ها